زبانحال سیدالشهدا علیهالسلام با حضرت رقیه سلاماللهعلیها
ای دخـتـر سه سـالۀ من، نـازنـین من ای یـادگـار سـوخـتـۀ سـرزمـیـن مـن دستی نـبـود تا که نـوازش کـنم تو را وقتی که در خرابه شدی هم نشین من دیدی چگونه لشکر دشمن نشسته بود یا در کمین گـوش تو یا در کـمین من دیدی سرم جدا شده و پیکرم رهاست دور از هم است فاصله (حاء) و (سین) من عـمه هنوز پشت سرت ایـستاده است این خواهـر شکـسـتۀ مـرد آفـرین من ای کهکـشان شـیری چـشم تو دلنـواز خورشید من سـتارۀ من مـه جـبین من جـبریل هم ملازم پا در رکاب توست ای بر رکاب سرخ شهـادت نگین من |